شاعر: سید محمد علی ریاضی





 
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه‌ی کائنات
سید سالار شباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت
زاده‌ی طوبی و بهشت برین
نور خدا در ظلمات زمین
نورد دل و دیده‌ی ختمی مأب
سایه‌ای از پرتو نور خدا
علت غایی همه ممکنات
عمر ابد داد به آب حیات
پاک‌ترین گوهر نسل بشر
از همه خوبان جهان خوب‌تر
جد تو پیغمبر نوع بشر
جن و ملک بر قدمش سوده سر
صاحب عنوان بشیر و نذیر
بر فلک و حسی سراج منیر
آینه‌ی پاک که نور خدا
تابد از این آینه بر ما سوا
باب تو سرسلسله اولیاست
چشم پر از نور خدا مرتضی است
مادر تو دخت پیمبر بود
آیه‌ای از سوره کوثر بود
پرده نشین حرم کبریا
فاطمه آن زهره‌ی زهرای ما
عاشق کل حضرت سلطان عشق
خون خدا شاه شهیدان عشق
باز تو ز یک گوهر و یک مادر است
ظل خدایی تواش بر سر است
آینه‌ی ذات محمد نما
حسن خدایی حسن مجتبی
نام حسن روی حسن خو حسن
نور خدا چارمی پنجتن
آیه‌ی تطهیر به شأن شماست
حکم شما امر اولی امر ماست
سینه‌ سینای شما طور وحی
نور شما شاخه‌ای از نور وحی
در رمضان ماه نشاط و سرور
ماه دعا ماه خدا ماه نور
نورفشان شد ز دو سو آسمان
در دو افق تافت دو خورشید جان
وحی خدا از افق ایزدی
نور حسن از افق احمدی
مشگ و گلابی بهم آمیختند
در قدح اهل ولا ریختند
ای رمضان از تو شرف یافته
نور تو بر جبهه او تافته
نیمه ماه رمضان عزیز
گیسوی مشگین تو شد مشگ بیز
نور خدا تافت در آن روی ماه
خاصه از آن چشم به دشت سیاه
سرخی گل عکس گل روی تست
ظلمت شب سایه گیسوی تست
روز که خورشید درخشان صبح
سر زند از چاک گریبان صبح
ای رخ تو در رمضان بدر ما
هر سر موی تو شب قدر ما
دیده که بی‌نور تو شد کور به
سرکه به پای تو نه، در گور به
بعد علی شاخص عترت تویی
وارث میراث نبوت تویی
مصلحت ملت اسلام و دین
کرد تو را گوشة عزلت نشین
هیچ گذشتی چو گذشت تو نیست
آن‌که ز شاهی بکشد دست کیست
صبر هم از صبر تو بی تاب شد
کوزه شد و زهر شد آب شد
بعد شهادت نکشید از تو دست
تیر شد و بر تن پاکت نشست
سبزه برآمد ز گلستان دین
تا رخ تو سبز شد از زهر کین
ریشه‌ی دین گشت همایون درخت
تا ز تو خورد آن جگر لخت لخت
ملت اسلام که پاینده باد
مشعل توحید که تابنده باد
هر دو رهین خدمات تواند
شکر گذارنده ذات تواند
تا ابد ای خسرو والا مقام
بر تو و بر دین محمد سلام
کلک ریاضی که گهر ریز شد
زان نظر مرحمت آمیز شد